Draw Your Swords

Let's Not F*** Around

Draw Your Swords

Let's Not F*** Around

2

نمی دونم چجوریه ولی میشنومشون ... تک تک نت ها رو میتونم بشنم

و پستی و بلندیشونو ... جدا از هم ... و تو مغزم میشه یه سمفونی از نت ها و موج هایی که سینوسی و کسینوسی میپرخن ...

دقیقا مثل اعتیاد میمونه ... یه جور حس که میخوای بیشتر بشنوی ... بیشتر مغزت رو جا به جا کنه ... بیشتر و بیشتر

تو موقعیتی که تحمل یه سری مسائل سخته کم خرج ترین راه حله ...

مثل یه تکیه گاه بعد از یه پیاده روی طولانیه ... یه تخت بعد از رانندگی تو گرما و نور مستقیم آفتاب توی مغزت ...

مثل یه مایع خنکه که توی رگ هات جاری بشه ... یعنی اصلا همینه ...

و من این وسط یه معتاد واقعیم که تو هر شرایطی فقط هندزفیری توی گوشمه ...

شاید مسکن باشه ... برای دورشدن از چیزایی که میدونی تغییرنمیکنن ... چیزایی که باید صبرکنی تا یه روز تموم بشن ...


+ خیلی وقته ننوشتم ... احساس خشکی شدیدی رو تو دستام و مغزم احساس میکنم ... درست مثل زمانی که استاد تو چشمام نگاه میکنه و کلمات "انگار چرت و پرت بهم بافتی" رو تحویلم میده ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد